بالاخره امروز امتحان هام تموم شد . انقدر خسته ام که به هیچ کدوم از برنامه هایی که برای اولین روز آزادیم ریخته بودم عمل نکردم. تنها کاری که کردم این بود که رفتم حموم . بعد از یک هفته و اندی دور از حموم بودن خودم از خودم چندشم میشد. الان هم اصلا نمیدونم دارم چی مینویسم؟ توی فرجه و امتحانها اصلا دست به کامپیوتر نزدم ؛ فقط از اینترنت اخبار رو میگرفتم که خیلی از دنیا عقب نباشم.
امتحانی که امروز دادم اعصابم رو ریخت به هم ؛ سقف نمره که از 13 ست و این استاد از اون با مرام هاست ، تا هفت هشت نفر رو نندازه امتحانش امتحان نیست ؛ تنها آرزوم در حال حاضر اینه که من جزو اون نفرات نباشم ، چون حاضر نیستم این درس رو دوباره بگذرونم.
از دست سرویس بلاگ اسکای عصبانیم ، شدید! اگر نمیتونن سرویس بدن چرا ملت رو سر کار میذارن ؟ برای اولین باره که دلم خواست تو ایران جرایم اینترنتی جدی گرفته بشه! اگه بود، من یکی از دست بلاگ اسکای شکایت میکردم. امروز دقیقا یک ساله که وبلاگ مینویسم ولی هنوز یه وبلاگ درست و حسابی ندارم از بس در به دری کشیدم . تازه داشتم شناخته میشدم که بر اثر یک سوء تفاهم وبلاگم رو ازم گرفتن و این بلاگ اسکای هم که در عرض کمتر از یک سال دچار دو تا مشکل شد و کاسه کوزه ما رو زد به هم.
اصلا میخوام اسم وبلاگم رو بذارم خانه به دوش یا بی خانمان ، یا یه چیزی تو همین مایه ها !! ولی چیزی که هست اینه که دیگه از اینجا جم نمیخورم و تا آخر (کجاست؟) همینجا مینویسم.
|
<< Home