Samstag, Juni 18, 2005

به اونهایی که می گفتند بیایید رای بدید ثابت شد که بهترین کار رای ندادن بود. معلومه که ادامه دهندۀ دولت اصلاحات خاتمی ، مثل خود خاتمی ترسوست. انقدر به خودشون مطمئن بودند و انقدر ترسو که جرات نکرد این معین انصراف بده . اینها که حکومت ارث باباشونه ، الان جرات نمیکردن بیان رای بسازند. دیروز تمام حوزه ها خلوت بود و کسی برای رای دادن نیامده بود. خیلی عجیبه که میزان رای ملت هم اندازۀ دوران انتخابات خاتمیه. اون موقع تعداد حوزه ها بیشتر بود و رای دهنده ها صف بسته بودن و به خیلی ها تا 12 شب نوبت نمیرسید رای بدن. ولی دیروز کسی رای نداد ، حوزه ها خیلی کمتر بودند و صفی نبود. بس چرا آمار رای امسال انقدر نزدیک به 4 سال پیشه. چقدر ما خریم که باور کردیم رای، رای ماست. خدا میدونه از چند تا شناسنامۀ بی صاحب برای رای دادن استفاده کردند. از هر کس که رای داده بود می پرسیدی ، میگفت به معین رای دادم.

من این انتخابات تقلبی رو قبول ندارم . من رئیس جمهوری که با تقلب انتخاب شده باشه رو قبول ندارم.این انتخابات رو که نامزدهای اون وجین شده بودن قبول ندارم.این دیکتاتوری رو قبول ندارم. حکومت خانوادگی رو قبول ندارم. حکومتی رو که دست فامیل های تو در توی این انقلاب ساختگی هست قبول ندارم . این حکومت وجهه جهانی نداره و ما هی داریم داریم پس رفت میکنیم. به حرف خودم عمل کردم و شناسنامه ام رو از این لکۀ ننگ حفظ کردم. همینطور که سال های قبل هم که رای دادم ، رای سفید بود. افتخار میکنم که در تعیین کردن اینها چه از خاتمی گرفته تا غیره و ذلک نقشی نداشته ام.

دوستان عزیز بنویسید. زیاد بنویسید این چند روز که دیگر دفترچه خاطرات های اینترنتی مان را هم تا ماه دیگر نخواهیم داشت...سانسور همه چیز را میگیرد و جهل و بی خبری مان از 1400 سال پیش نیز فراتر میرود. دوره ای سیاه و جهالتی عمیق در این قرن پیشرفت انتظارمان را میکشد.
تحریم انتخابات راه بهتری بود دوستان.