Montag, September 26, 2005

تا آخر هفته آینده نمیتونم برم دانشگاه. تمام روزهایی که کلاس دارم ، خودم سر کلاسم و به هیچ وجه هم نمیشه درستش کرد. استادهامون هم یک سری آدم احمق ، مغرور و کله شق اند که به هیچ صراطی مستقیم نیستند. خدا آخر عاقبت من رو با این زبون نفهم ها به خیر کنه. امروز هم یکی از کلاس ها رو دودر کردم و نیم ساعته رفتم دانشگاه. ( باز با همون رانندگی هایی که باید در تاریخ ثبت بشن).....انتظار داشتم پرنده پر نزنه. ولی وقتی رفتم تو و دیدم چه تظاهراتیه ، داشت گریه ام میگرفت. چرا اینقدر بچه ها زود میرن سر کلاس!!! عین این کلاس اولی ها...
-----------
این استاد آلمانی هم شده مثل بقیه استادها . فقط این یکی توی دانشگاه شکل انسانی خودش رو حفظ کرده بود و هم رنگ بقیه اون آشغال ها نشده بود که ظاهرآ از این به بعد میخواد تغییر کنه. حاضر نشد زمان کلاس رو عوض کنه....به درک ! خودم توی خونه می خونم. همونطوری که توی تابستون خوندم.
----------
کلی موضوع برای عصبانی شدن...
یکیش این که یکی از آشناهای خیلی دور ، دخترش چند روز پیش عروسی کرد. نمیدونم با کدوم خری رابطه داشته قبل از ازدواج که یارو ولش نمیکرده. به روایت خود خانواده عروس ( خواستگار قبلی ) بوده. خدا به سر شاهد ( اصطلاح مزخرف جدیدی که افتاده سرزبون بچه ها) من زیاد از این خواستگارها دیده بودم که هیچ کدومشون از قضا خواستگار نبودند.
خلاصه مرتیکه هر شب زنگ میزده تهدیدشون میکرده. شب قبل از عروسی زنگ میزنه میگه اگه عروسی سر بگیره خونتون رو آتیش میزنم. اینا هم زیاد جدی نمیگیرن.
دو شب بعد از عروسی سه تا موتور سوار میان جلوی در خونۀ مادر پدر عروس و از سه طرف کوکتل مولوتف میندازن توی خونه و در میرن( الکل و بنزین قاطی). حالا چی؟ توی خونه هم پر از مهمون بوده. خونه جزغاله شده بود . یک بچه یک ساله مرده و فقط کربنش مونده. خانومی 80 درصد سوخته بود که دیروز مرد. پدر و خواهر عروس وحشتناک سوختن و خیلی های دیگه که سطحی و عمقی سوختند. عروس و دوماد هم تشریف برده بودند نمیدونم کدوم جهنمی که جون سالم به در بردند.
همه خیلی ناراحتن اند و هم خیلی عصبانی. قاتل هم مثل اینکه رفته مشهد. این دخترها هم عجب احمق هایی هستند ها...سنت و مدرنیته مون رفته تو هم..دختره میاد با یکی دوست میشه ، همه کار هم با هم میکنند. اونوقت تا یک خواستگار پولدار عمله میاد سراغشون همه چیز یادشون میره میپرن بغل یارو . این میشه که اگه طرف مقابلشون یک کم جری باشه حسابی حال میگیره. خاک تو سر ما با این مملکتمون. عین شست سال پیش میمونیم. پیشرفت نکردیم که هیچ ، پسرفت هم کردیم.