Donnerstag, November 03, 2005

نفهمیدیم بالاخره امروز عید بود یا نه؟ با این همه پیشرفت علم و پیش بینی های علمی ، مملکت اسلامی هنوز نمیتونه بگه دقیقا چه روزی عیده. هر سال هم همین ماجراها رو داشتیم و تا وقتی اینا هستن خواهیم داشت. اینجاست که آدم به متون تاریخی شک میکنه. انقدر تو گوشمون خوندن که اسلام و علم با هم آمدند و اسلام خود دین است و همه مسلمون ها از توی قنداق دانشمند بودن که آدم باورش میشه. ولی تا اینجایی که ما دیدیم تمام کشورهای مسلمان از نظر علمی و عقلی فاصله ای به اندازه چند هزار سال نوری با بقیه ممالک دارند. البته کشورهای شرق آسیا رو استثنا میگیریم ، چون اونها به خاطر همسایگی با ژاپن و چین اینطور پیشرفت کردند. الان با تجهیزات پیشرفته تو بلاد کفر معلوم میکنند مثلا دو میلیون سال دیگه خورشید کی میاد بیرون کی میره تو !!!! تو مملکت ما سرکنسولگری خدا روی کره زمین باید با اون چشم های ناقصش خودش کشف کنه که آیا او ماه است یا نه ( به لحن خمینی !) ....

حالا هر چی بود خدا رو شکر که دیگه تموم شد. من که امسال حتی یک روزش رو هم نگرفتم. به نظرم خیلی غیر منطقی میاد. من روزهایی که از صبح تا شبش دارم میخورم ، وقتی میرم توی کلاس و درمیام دهنم کف کرده از بس حرف زدم . دیگه چه برسه به اینکه غذا هم نخورده باشم.
90% ملت ایران هم برای عمه شون روزه میگیرن. مسلمانی که باعث آزار مسلمان دیگر شود گناه کرده است. مگه نه؟ بوی بهشتی دهان روزه دار آدم رو تا قعر جهنم میبره ، پس هر وقت یک روزه دار با بوی دهنش آدم رو حالی به حالی کنه موجب آزار او شده است و روزه اش باطل میگردد.
این ایرانی ها _البته نه همه شون_ برای رژیم روزه میگیرن. طرف نماز نمیخونه اونوقت روزه میگیره. از خودشون که اراده ندارن که کلا غذا کم بخورن ، ماه رمضون که میشه میگین خوب همه نمیخورن پس ما هم راحتر نمیخوریم. اینطوری لاغر هم میشم . ای ول! مرده شور اون روزه گرفتنت رو ببرن ، که فکر میکنی روزه گرفتن فقط به گرسنه گی کشیدنه. حالا قربون این دسته از آدم ها برم. بقیه شون که ساز و دهل مسلمونی دستشون میگیرن و نذری و هیئت و اینا میدن از همه بدترند. مثلا روزه ست آقا ! تو خیابون دو تا دختر خوشگل از رو به روش دارن میان. نمیتونه که خودش رو نگه داره. به خدا این چند روز اینقدر این صحنه چندش آور رو دیدم که نگو . بعضی وقتها با خودم فکر میکردم این ماه رمضون مثل ماه رمضون های دیگه نیست. اون چیزهایی که باید رعایت بشه نمیشه ، اون وقت به اون دل گندۀ صاب مرده شون هی گرسنگی میدن.
وحشتناک ترین قسمتش موقع راه رفتن تو خیابون بود. باید مرتب زمین رو نگاه کنی و عین آتاری زیگ زاگ حرکت کنی تا یک وقت پات رو خلط یکی از این احمق ها نره و با مخ بخوری زمین. اه اه اه! توی این دهات ما هم بدبختی خارجی ها مثل مور و ملخ ریختن و همینطوری دارن سرمایه مملکت رو میبلعند. اصلا برام اهمیتی نداره که درباره ما چی فکر کنند ، ولی واقعا از اینکه این چیزها رو تو مملکت ما میبینن متاسفم. همینه که حق توحش میگیرن دیگه. حالا اون موقع ها که شاه بدبخت مجبور شده بود بهشون حق توحش بده خمینی داشت خودش رو جر میداد ولی حالا نمیدونم چرا از تو قبر پا نمیشه خودش رو بندازه جلو که چرا حق توحش میدین به این. چند روز پیش یکشون ، از انواع کره ای، ازم پرسید خانوم چرا اینا نماز میخونن و روزه میگیرن اونقت اینقدر دزدی هم میکنند؟ گفتم به من چه ! مگه من مکارم شیرازی ام که بدونم. مگه تو خودت دزدی نمیکنی احمق. میدونی تا حالا چقدر از بابام رشوه گرفتی. مگه نمیگی من خیلی بودا رو دوست دارم و این حرفها . پس چرا جلوی بودا از این کارا میکنی؟ بدبخت مونده بود چی بگه....فهمیده بود از اون روزاییه که من سگ شدم. نمیدونم کدوم خری نشسته بود براشون رساله خونده بود اینطوری فهمیده بودن که چی به چیه. یک سال و نیمه تو ایران هستن هنوز یک کلمه فارسی یاد نگرفتن ، اونقت موقع فضولی که میشه همه چیز بلد میشن از فرهنگ و کشورمون. حالا جواب اینا رو میشه اینطوری داد ، یک یارو فرانسویه بود که نمیشد جوابش رو اینطوری داد.
خیلی عصبانی بود که شماها یک مشت مردم احمق هستید . این ماه رمدان شما همه کارها رو می خوابونه. بعد هم شروع کرد تعریف کردن که کارها خیلی عقب افتاده کار چند روزه رو یک ماه طولش میدن و اعصابش حسابی داغون بود. بهش گفتیم زیادی جوش نزنه ، چون ما 1000 ساله برنامه مون همینه و دیگه آبی که ریخته شده و اصلا نمیشه کاریش کرد. ولی بنده خدا واقعا حق داشت . یکی از کارهای خودمون 30 کیلومتر با شهر فاصله داشت و باید دو تا کارگز میفرستادیم تا دو تا پیچ رو سفت کنند و کار رو تحویل بدیم و دیگه راحت بشیم. با هر کارگری صحبت کرد بابا ، حاضر نشد بره. همشون میگفتن روزه مون میشکنه. بالاخره دو تا از کارگرها رو گرفت و گفت اگر نرید همین امروز اخراجتون میکنم. یعنی من داشتم شاخ درمیاوردم ، گفتن اخراجمون کن ، از این بهتره که اون دنیا نتونیم جواب خدا رو بدیم. وای !!!! احساس ملکوتی بودن هم بهشون دست داده بود. بابا دیگه داشت آمپر می چسبوند . بهش گفتم زنگ بزن به یه دونه از این تایر به سر ها یک کاری بکنه...مردک بعد از کلی یواش یواش حرف زدن و حاشیه رفتن بالاخره گفت چون برای کارَه اشکالی ندارَه.......ولی اون احمق ها نرفتن که نرفتن . واقعا خدایا یک عقلی به ملت ما عطا کن. با این ماه رمضون کار همه جا خوابیده بود. حالا تازه هفته بعد می خوان استراحت کنن از اینهمه کار و زحمت. این جور چیزها مال عرب هاست که از صبح تا شب خوابیدن تو خونه هاشون و زیر پاشون پر از نفتیه که به مساوات بینشون تقسیم میشه ، نه برای مملکت ما که امام زمان میگردنه اش و برای پیشرفتش باید کار کرد.