Samstag, November 18, 2006

چرا باید ورژن ایرانی اینطور باشد؟

ورژن اروپایی: جودی آبوت و آن شرلی دو دختر قوی ، متکی به نفس ، دوست داشتنی و از نظر شخصیتی کامل ( به طور معقول) هستند که برای رسیدن به هدفشان که تحصیل در کالج و دانشگاه و کسب مدارک علمی ست تلاش می کنند. آنها از همه موانع و سختی هایی که اجتماع پیش رویشان گذاشته عبور می کنند و بعد از رسیدن به آنچیزی که می خواستند ، به طرف عشقی زندگی شان می پردازند و ازدواج رو به عنوان مکمل زندگی شون در نظر می گیرند. در حالی که مرد محبوبشون براشون خیلی ارزش قائله و کلی داره خودشو می کشه واسشون !

ورژن شرق آسیایی: در سریال جواهری در قصر می بینید که قهرمان داستان یک هدف ( البته هدف که چه عرض کنم!!) رو از همون بچگی انتخاب کرده . خیلی باهوشه و در مقابل سختی ها می ایسته و با اتکای به نفس در راه موفقیت قدم برمی داره. البته این موفقت ، گرفتن پست کلفتی در قصره ! ولی خوب احتمالا این دختره در آینده ، ملکه خواهد شد. ورژن های قدیمی هم اوشین و هانیکو ( هایکو؟) بودن ، که برای هدفشون خیلی تلاش کردن.

ورژن ایرانی: نوشین ملکی عاشق یه آقایی شده که بهش محل سگ هم نمی ذاره . این خانوم تصمیم می گیره برای رسیدن به این آقا ، عروسی بهترین دوستش رو بهم بزنه ، شاید که یه راه چاره ای پیدا بشه بیا اینرو بگیره. از اون طرف ، دوست احمقش با کمال شجاعت از پای سفره عقد بلند میشه و زندگی یک پسر بدبخت رو لگدمال میکنه تا به عشق قبلیش که هنوز نتونسته فراموشش کنه و اصلا معلوم نیست آذر رو می خواد یا نه برسه. آذر تازه ازش می پرسه من رو یادته یا نه. ....بعدش رو هم ندیدم .

نرگس محتشم ، دختری که از زور چادری بودن و مثبت بودن بی ارزش حال آدم رو به هم میزنه ، انقدر زبون درازه که همه رو می ذاره جیب بغلش. بعد عاشق یه آقایی میشه که فکر میکنه داره واسش ضعف میکنه. حالا این آقا انقدر .......یه که تفاوت عشق و تمایلات جنسی رو نمیدونه و با یک عشوه نامزد قبلیش از راه به در میشه. از اون طرف نسرین خودشو می کشه تا به بهروز برسه.

واقعا از اینهمه هدفمندی دخترهای ورژن ایرانی در شگفت شدم. تنها سریالی که یادم میاد یک جورهایی می خواست به زن های ایرانی یاد بده باید به خودشون ایمان داشته باشند و دست از تلاش نکشند ، سریال زیبای " خاله سارا " بود که آتنه فقیه نصیری نقش یک دختر یتیم رو بازی می کرد . خاله سارا انقدر تلاش کرد تا به آرزوش رسید و پزشک شد. بعد رفت به روستای دوران بچگیش و اونجا به مردمی که تازه قدرش رو هم نمی دونستن و هی می خواستن اذیتش کنن ، خدمت می کرد.
هر چی به مغزم فشار می یارم بجز این فیلم ، فیلم دیگه ای رو یادم نمی آد که موضوعش با بقیه فیلم های ایرانی فرق بکنه.
وای به حال ما که الگوهای مصرفی مون این دخترها هستن. بزور ، و با یک برنامه غیر فرهنگی 10 ساله دارن نقش پررنگمون تو اجتماع رو با فیلم هاشون تو مغز مون می کنند. بجای اینکه به دختر ایرانی بگن ، بیا و خاله سارا شو . بجنگ و درمانده نباش. می گویند تنها راه خوشبختی تو ازدواج با مردی است که هرگز قدرت را نخواهد دانست و برای تو اندکی هم ارزش قائل نیست.
دیگه تعجبی نداره که این روزا دخترا هر کاری که بگید می کنن تا احیانآ بی شوهر نمونن. از انواع عمل های زیبایی : دماغ و لپ و غبغب و چیزهای عجیب و غریب دیگه بگیر تا عمل باسن . آرایش های زننده و تمرین دلبری. در واقع اونها دارن الگویی رو که تلویزیون بهشون داده اجرا می کنند. چرا بهشون
خرده بگیریم؟
پینوشت : در این رابطه برید داستان سهراب و گردآفرید رو بخونید و ببینید سهراب می گه ، وقتی زن های ایران اینچنین اند ، مردانشان چطور دمار از روزگار سپاه در می آورند. چقدر ما بدبخت شده ایم.
**
راستی چرا اسم من را گذاشته اید توی لیست وبلاگ های فمینیستی . من اصلا نمی دونم این لغت ینی چه! این چیزهایی هم که می نویسم ، واقعیت جامعه مونه ، ربطی به فمینیسم نداره.