Donnerstag, September 30, 2004

وقتی گروگان گیری وحشتناک بسلان رو دیدم که خیلی از بچه های بی گناه توش کشته شدن با خودم فکر کردم چقدر جالبه که گروگان گیری یا اعمال تروریستی تو جهان به طرق مختلف انجام میشه ولی با هدف واحد . جالب تر اینکه توی تمام اینها چیزی به اسم گروگان گیری واقعی اتفاق نمیافته و تمام آن بازی و نقش آفرینی حکومت هاست . توی چند جای دنیا گروگان گیری خیلی خنده دار و مضحکه:

آمریکا:
چند نفر میان یه هواپیما رو میدزندن یا میرن توی بانک مردم رو گروگان میگیرند. در مورد اول پنتاگون شروع میکنه به مثلا تصمیم گیری و رای زنی ...بعد به نیروهای پلیس دستور میده هیچ کس دخالت نکنه و یه چشمکی هم میزنه یعنی گروگان گیرها خودی اند و باید کارشون رو انجام بدن. گروگان گیرها هم میرن با هواپیما خودشون رو میکوبند به دو تا ساختمون گنده و 10 هزار نفر رو میکشند و بعد دولت آمریکا...چند تا نقطه
در مورد دوم گروگان گیرها یا پول می خوان یا یه چیز دیگه ...پلیس با اونها کنار میاد و سعی میکنه خواسته هاشون رو انجام بده . در اینجا پلیس آمریکا فوق العاده صبوره و شاید گروگان گیری به 3 یا 4 روز هم بکشه. گروگان ها زیاد از وضعشون ناراضی نیستن و تازه بعضی وقتها بهشون خوش هم میگذره. در ساعات آخر گروگان گیری مثل فیلم های هالیوودی یا موفق میشن گروگان گیرها رو با یک تیر خلاص کنن و یا نامردی نمیکنن و به قولشون وفا میکنن. معمولآ هم گروگان ها کشته نمیشن.

روسیه:
به دستور مقامات بالا هیچ کس حق تیر اندازی نداره. نیروهای ویژه یه نصف روزی صبر میکنن ، ولی بعد حسابی خسته میشن و میگن بادا باد ! میریم همه رو میکشیم. بعد نگاه میکنن میبینند خانواده های گروگان ها که خیلی هم زیادن میزنن لت و پارشون میکنن. میگن ، خوب ما که یه نصف روز صبر کردیم یه نصف روز دیگه هم روش! تازه توی این مدت هم گروگان گیرها نه به گروگان ها آب دادن و نه غذا...و گروگان ها دارن از تشنگی و گرسنگی خود به خود هلاک میشند. و علتش هم اینه که پلیس روسیه خیلی نامرده و اصلا نمیشه روی قولش حساب کرد. گروگان گیرها هم بلا نسبت خر که نیستند! فردا صبحش مقامات بالا میگن ما هم خسته شدیم دیگه ...این یه روزه نه ودکایی خوردیم نه یه تنیسی بازی کردیم. بریزید تو و همه رو بکشید. یه قتل عام حسابی راه میافته و نصف گروگان ها کشته میشن ولی بیشتر گروگان گیرها زنده میمونند. دولت روسیه عذای عمومی اعلام میکنه و به هیچ کس هم نمیگه چند نفر کشته شدن یا اینکه کل گروگان ها چند نفر بودند تا کسی نتونه عمق فاجعه رو اندازه بگیره . از سرنوشت گروگان گیرها هم دیگه خبری نمیشه!

عراق:
هر کس رو توی خیابون میبینن ، به چشم گروگان بهش نگاه میکنند. بعد میان میگن اون خانومه" دکتر میکروبی " توی زندان ابوغریب رو آزاد کنید تا ما هم گروگان ها رو نکشیم. بوش و بلر هم میگن ، نه اصلآ نمیشه . عراقی ها هم که اصلآ توی هویت و وابستگی هاشون شک هست میان جلوی دوربین سر گروگان ها رو میزنند. آمریکا هم هیچ غلطی نمیتواند بکند چون نمیخواهد. البته در این نوع گروگان گیری استثنا هم هست. مثلآ میان توی خیابون اشتباهآ مربی تیم فوتبال عراق رو بدزدند و وقتی میشناسنش خودشون تا در خونه میبرنش که امن باشه! یا اینکه ایرانی های رو که میدزدند چاق و چله تر از قبل پس میدن و مردم با خودشون میگن نکنه اینها رابط بودن و ما نمیدونستیم. البته این گروگان گیری ها از آبکی ترین انواع آن است. چون همه به غیر واقعی بودن آن مثل شب روشن واقفند. یعنی آمریکا انقدر پخمه ست؟

ایران:
هر صد سال یک بار یک بار چهار نفر به خودشون جرات میدن بیان توی یک شرکت نیمه دولتی به اسم ت کارمند ها رو گروگان بگیرن. بعد از 4 ساعت پلیس باور میکنه واقعآ گروگان گیری اتفاق افتاده و تازه با اهم تلپ راه میافته میاد محل گروگان گیری رو میبینه. از اونجایی که توی مملکت ما یک عده ای خودشون هم رئیسن و هم مرئوس اصلآ لازم نمیبینن که از کسی دستور بگیرن. بلکه به صلاحدید خود فتوایی میدن و میگن خوب اگه ما حمله نکنیم که تمام گروگان ها کشته میشن. برای همین هم فرقی نمیکنه. تازه حوصله هم نداریم وایسیم ! ما میریزیم تو و همه رو میکشیم که گروگان گیرها هم به حق خودشون برسند( البته تنها باز ماندۀ این فاجعه میگه گروگان گیرها به هیچ وجه قصد آسیب رسوندن به هیچ کس رو نداشتن ولی پلیس کارآزمودۀ ایران که این رو نمیدونست!). پلیس ، مثل سریال های طنز آبگوشتی هر شب صدا سیما میریزن توی شرکت و همه رو اعم از گروگان و گروگان گیر میکشند. کسی هم نیست بهشون بگه بالای چشمتون ابرو.
در مورد دیگه ای یک نفر پزشک!!!! میاد با اسلحۀ واقعی میره بانک پول بدزده. اینجا پلیس های درصحنۀ ایرانی میان طرف رو دستگیر کنن و نمیدونم چه اتفاقی میافته که اونهمه پلیس نمیتونه این یک نفر رو دستگیر کنه. گروگان گیر فرار میکنه توی کوچه و خیابون و پلیس ها هم به دنبالش... مثل فیلم دشمن ملت ،ماهواره های سرویس امنیتی- اطلاعاتی ایران طرف رو از بالا ردیابی میکنن که در حالی که زخمی هم شده هنوز از پلیس های چاقالو که خیلی تند میدوند جلوست. گروگان گیر میره داخل محوطۀ بازی و بچه ها رو گروگان میگیره. پلیس محوطه رو محاصره میکنه و با تنفگ های بسیار مجهز و اشعه ای دست ها و پاهای گروگان گیر رو میزنه و قائله تموم میشه . در این تیر اندازی هم هیچ کس به جر گروگان گیر صدمه نمیبیند!!!!

من اگه یه روز فیلم ساز شدم از این ماجرای آخر یک فیلم طنز میسازم مردم یک کم بخندند.